ترس را احساس کنیم

ترس را احساس کنیم و در هر صورت آن را از سر بگذرانیم

باب پراکتر این میلیونر خودساخته و مربی بسیار موفق و شخصیتی که زیاد در رادیو و تلویزیون صحبت کرده می گوید:

فقط یکبار به دنیا می آییم .

یا مثل تمام مردم جهان می توانیم پاورچین پاورچین از زندگی گذر کنیم و امیدوار باشیم بدون اینکه شدیداً در زندگی فرسوده شویم ، بمیریم .

یا اینکه می توانیم زندگی کاملی را سپری کنیم و به همه هدفهای خودمان برسیم و بدانیم که رام نشدنی ترین هدف هایمان کدام هستند .

افراد موفق بیشتر از دفعاتی که موفق شده اند ، شکست خورده اند .

تعداد شکست های  خود من خیلی بیشتر از موفقیت هایم بوده است.

  • هر اشتباهی که ما انجام می دهیم، و می ترسیم که شکست بخوریمذ؛ در واقع می توانیم از آن به عنوان

  • فرصتی برای تلاش بیشتر استفاده کنیم.

چگونه از ترس رها شویم

با عشق است که ترس به کلی فراموش می شود و فقط رسیدن به خواسته اندیشیده می شود .

در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ترس از مرگ جایش را با رسیدن به معبود عوض کرد و رها شدن از ترس را رزمندگان به نمایش حقیقی

گذاشتند .

ترس از نوع فکر کردن من و شما آغاز می شود . هر کدام از ما عمر زیادی کردیم و نگران مشکلات و دردسرهای زیادی بودیم که بیشتر آن ها

هرگز اتفاق نیفتادند.

تنها راه غلبه بر ترس روبرو شدن با آن است .

ما غالباً به طرف حوادثی کشیده می شویم که از رویارو شدن با آن ها وحشت داریم ، اگر از تنهایی بترسیم آن را برای خود به ارمغان آورده ایم .

ذهن همان کاری را می کند که توجه شما روی آن است ، اگر از بدهکار بودن بترسید به احتمال زیاد با تمام زیر و بم آن آشنا خواهید شد .

احساسات فیزیکی ترس آور را جایگزین کنیم

یکی از روش های موثر برای رهایی از ترس این است که بر احساسات هیجانی فعلی خود تمرکز کنیم که اون ها را به عنوان ترس می

شناسیم .

بر روی احساساتی که دوست داریم ؛ تمرکز کنیم مانند: شادی ، آرامش ، اعتماد به نفس ، عزت نفس  .

ما آدم ها زمان های زیادی را به خاطر می آوریم که بر ترس خودمان غلبه کرده ایم و این می شود یک الگوی مناسب .

 

پدید آورنده ترس ذهن ماست و ترس ما واقعا واهی و بی مورد است .

بعضی از ترس ها آن قدر قدرت دارند که ما را از حرکت وا می دارند .

مثل ترس از پرواز . . .

ابراهیم پسرم شدیداً از اینکه در آسانسور قرار بگیرد می ترسد و همین ممکن است شدیداً توانایی ابراهیم را در موفق شدن ازبین ببرد .

 

اما برای اینکه ترس فرزندم که ممکن است به آینده او آسیب بزند را درمان کنم از روش دل به دریا زدن استفاده کردم و ابراهیم را بدون اطلاع

خودش سوار بر تله کابین رامسر کردم و ترس ابراهیم از آسانسور برای همیشه از بین رفت .

 

فریدریک ویلکاکس اینجوری در مورد ترس عنوان کرده که پیشرفت همیشه به خطر کردن نیاز دارد . ما نمی توانیم پایه

دوم را برباییم و پای خودمان را روی پایه اول نگه داریم .

دل را به دریا بزنیم!

دل را به دریا زذن ممکن است زندگی ما را متحول کند …

اعتبار دادنی نیست بلکه ۸۰% گرفتنی است … پس آن را بگیریم !

نترسیم که به تمامی اهداف خدومان نمی رسیم .

ترس محرکه خوبی است برای رسیدن به هر چیزی که در ذهن مان است .

همه دنبال اینند که در امان باشند اما من می خواهم خوب و در امان نباشم ، من می خواهم فرصت پیش بیاید و بعد پیشرفت کنم .

ترس از شکست ما را به زمین میخ کوب کرده .

برخیزیم برای اینکه هر آنچه در چنته داریم برای رسیدن به رویاهایمان به کار بیریم و فقط آن

هایی موفق خواهند شد که جرئت شکست خوردن دارند .

هدفم این بود نقاش شوم و امروز همان روز است

در شرکتی مشغول به فعالیت بودم و در سه شیفت کار می کردم و هر هفته شیفت دیگری نصیبم می شد .

در شیفت شب بین کارهایم که وقت می شد طراحی می کردم و در کمتر از ۵ سال به یک نقاش ماهر رنگ و روغن تبدیل شدم .

 

همکاران من در شرکت همان مسیر نالیدن از زمین و زمان را دنبال کرده و بعد از سال ها هنوز همان کار با همان کیفیت خسته کننده را انجام

می دهند  .

راز موفقیت من این است که کمی بیشتر از آنچه توان جویدن آن را دارم گاز می زنم و تا جایی که می توانم آن را تند تند

می جوم .

اشتیاق زیاد و وابستگی کم …
طی سال ها یاد گرفته ام ظاهراً وقتی دری بسته می شود ، مطمعناً دردیگری باز می
شود .

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *