چگونه نگرش خودراتغییر دهیم

[vc_row][vc_column][vc_column_text]

تغییر خود

 

چه چیزهایی در خودمان را باید تغییر دهیم ؟

 

باید تغییرو اصلاح را از خودمان شروع کنیم  و خود را مسئول زندگیمان بدانیم .

 

*اصلاح نگاه و ذهنیت

 

  • اولین موردی که باید در ماتغییر کند ، نوع نگاه ما نسبت به محیط اطرافمان است . همیشه می توانیم برداشتمان از دنیای اطراف را اصلاح کنیم . زیرا واقعیت های اطراف ما و ادراک ما ، دو چیز متفاوت هستند . واقعیت به خودی خود ، نه خوب است و نه بد !
  • واقعیت فقط و فقط واقعیت است و خوب و یا بد بودن آن وابسته به نوع ارتباطی است که با آن برقرار می کنیم .
  • مسئولیت ما تغییر دنیا نیست ، فقط به اندازه خودمان قدم بر می داریم و نیاز است نگاه خود را به دنیا تغییر دهیم و ارتباطی که با آن برقرار می کنیم بتوانیم از آن بهره و لذت بیشتری ببریم .
  • در روستای ما در زمان جنگ تحمیلی اتفاقی افتاد و داستان به این قرار بود که کشاورزی در روستا زندگی می کرد و چند گاو و گوسفند و یک اسب داشت  که از آن برای رفت و آمد به باغ خود استفاده می کرد . روزی از روزها اسب کشاورز رم کردو در باغ های اطراف گم شد .
  • قدیم ترها همیاری اجتماعی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار بود و مردم با دور هم جمع شدن مشکلات خودشان را حل وفصل می کردند .  بنابراین همسایه ها با هم توی باغ های روستا هرچه جستجو کردند اسب را پیدا نکردند  و وقتی شب به خانه پیرمرد می رفتند در بین راه به همدیگر می گفتند «چقدر این پیرمرد بد شانس است !» کشاورز به آن ها گفت  : « من نمی دانم این اتفاقی که افتاده است بدشانسی و یا خوش شانسی است ، فقط خدا می داند .»
  • چند روز بعد اسب کشاورز توسط یکی از اهالی روستا در باغ های روستا پیدا شد و بعد از اینکه اسب را به کشاورز دادند ، مردم بابت خوش شانسی او به آن تبریک گفتند و کشاورز پیر در جواب آن ها گفت : « من نمی دانم این خوش شانسی بوده و یا بد شانسی ، فقط خدا می داند .»
  • فردای آن روز وقتی پسر کشاورز ، در حال رفتن به باغ بود از اسب به زمین افتاد و پایش شکست . وقتی همسایه ها برای عیادت پسر کشاورز آمدند ، به کشاورز پیر گفتند:«َ تو دیگه چه آدم بد شانسی هستی !» جواب کشاورز باز هم مثل قبل مشخص بود :«من نمی دانم این بد شانسی بوده و یا خوش شانسی ، فقط خدا می داند .»
  • بعد از اینکه جوانا ن یا بااجازه و یا بی اجازه پدر و مادرشان به جبهه می رفتند و پسر کشاورز به علت شکستگی  پایش نمی توانست برود و مردم به کشاورز همان جملات قبلی را گفتند او در جواب گفت : فقط خدا می داند .
  • فقط خداست که می داند پشت پرده ی  تماشاخانه ی خلقت چه خبر است و حکمت اتفاقاتی که برای ما می افتد چیست . حادثه ای تلخ در نهایت برای ما خوشایند و سودمند باشد و برعکس .
  • پس مهم ترین و سخترین وظیفه ما این است که دنیا را درست ببینیم و ذهنیت های غلط را از وجودمان بیرون کنیم .
  • بنابراین مهمترین چیزی که باید اصلاح کنیم ، ادراک ما در مورد واقعیت هاست .
  • خیلی از مشکلات ما در اصل مشکل نیست ، مسئله اصلی این است که ما آنها را مشکل می پنداریم .
  • روان شناسان معتقدند که بیشتر رنج ها و دردهای ما از فکر و ذهنیت ما شکل می گیرد و هیچ چیز اتفاقی رخ نمی دهد ، بلکه بخاطر برداشت و مواجهه ما با این اتفاقات است  .
  • نوع نگاه ما به زندگی بسیار مهم است .
  • نگاه ما به زندگی چگونه است ؟
  • نگاهمان را به زندگی اصلاح کنیم ، از کسانی نباشیم که نگاه غلطی نسبت به دنیا دارند ، یک اتفاق خوشایند و دل خواه می تواند موجب غرور و تنبلی ما شود و در نهایت به ضرر ما تمام شود . اما بهتر است ازجمله کسانی باشیم که نگاه درستی به زندگی دارند ، حتی شکست ها و حوادث ناخوشایند ، دلیل و بهانه ای برای تلاش بیشتر ما خواهد شد .
  • نگاه ما به زندگی بسیار مهم است ، اگرفکر کنیم که مریض هستیم حتما مریض می شویم و یا اگرذهن ما این باشد که موفقیم حتما موفق خواهیم شد . ما همانی می شویم که تصویر سازی ذهنی می کنیم  ، بنابراین ما همانی می شویم که در ذهنمان هستیم.
  • ادیسون هم نگاه متفاوتی به زندگی داشت ، که تمامی ناملایمات و شکست ها و بی پولی ها منجر به موفقیت بیشترو اثر فوق العاده ای در زندگی او شد .
  • ادیسون مخترع معروف جهان در ابتدای تحصیلات خود در ابتدائی ، به دلیل شنوایی کم  و کودن خواندن معلم مدرسه ای که در آن تحصیل می کرد از مدرسه اخراج شد و مادرش در منزل به او آموزش می داد و تا سن جوانی به کارهایی مثل سبزی فروشی و کار در راه آهن روآورد .
  • سال های زیادی تلاش کرد تا بالاخره توانست یک کارگاه برای انجام تحقیقات علمی مورد علاقه اش خریده و تجهیز کند . این کارگاه و یا آزمایشگاه بزرگترین عشق او بود و در آن جا هرروز برروی اختراعاتش کار می کرد .
  • پاسی از شب گذشته بود که به پسر ادیسون اطلاع دادند که  آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمان ها است .
  • پسر ادیسون خیلی ترسیده بود اما ازاینکه نکند پدرش بشنود و سکته کند ، پدرش را بیدار نکرد و خودش را به هر طریقی بود به محل حادثه رساند . ولی با صحنه تعجب برانگیزی موا جه شد و دید پدرش در مقابل ساختمان آزمایشگاه  روی یک صندلی نشسته است و بسیار دقیق ، سوختن کارگاه خود را نظاره می کند .
  • فرزند ادیسون وقتی پدرش را دید فکر کرد در بدترین شرایط زندگی خود قرار دارد . ادیسون به صورت ناگهانی پسرش را دید و او را باصدایی بلند وسرشار از شادی متوجه خودش کرد و به او گفت :
  • پسرم تو این جایی ؟
  • رنگ آمیزی شعله ها را می بینی ؟
  • حیرت آوراست !
  • من فکر می کنم آن شعله های بنفش به علت آتش گرفتن گوگرد با فسفر به وجود آمده است !
  • وای خدای من خیلی زیباست !
  • انسان های کمی تا آخرعمرشان امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهند داشت !
  • پسر ادیسون بسیارگیج شده بود و در عین ناباوری جواب داد: پدر خوب من تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی زنگ شعله ها صحبت می کنی ؟!
  • پدر جواب داد:پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید . مامورین آتش نشانی هم که تمام تلاششان را می کنند . در این لحظه تنها کار و بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم لذت بردن از منظره ای است که دیگر تکرار نخواهد شد .
  • در مورد آزمایشگاه و بازسازی آن فردا وقت داریم صحبت کنیم ……..
  • فردای آن روز دست به کار شد و بعد از مدت کمی در آزمایشگاه جدیدش مشغول به کار شد و و در همان سالی که آتش سوزی رخ داده بود توانست بزرگترین اختراع بشر یعنی ضبط کردن صدا را به بشریت تقدیم کند .
  • ادیسون در طول حیاط خودش توانست بیش از ۲۵۰۰اختراع را به نام خود به ثبت برساند که رقمی حیرت آور و باورنکردنی و بسیار عالی به نظر می رسد .
  • اصول موفقیت درزندگی  ادیسون با وجود نداشتن تحصیلات عالی ، در چه چیزی بود ؟
  • رمز موفقیت ادیسون در نگاه متفاوت او به زندگی بود ، این نگاه متفاوت به زندگی باعث شده بود که تمامی شکست ها و و ناملایمات زندگی ، عزم او را در رسیدن به موفقیت بیشتر کند …..
  • اگر ما زندگی نامه بزرگان را مطالعه کنیم به ما نشان خواهد داد که تاثیر اصلاح نگرش به زندگی ، بسیارگسترده و عمیق است.
  • بنابراین این نگرش و ذهنیت ماست که خیر و شر، شادی و غم یا فقرو ثروت می آفریند و تصور ما ست که اشتیاق به آموختن و تلاش را در ما ایجاد می کند و یا از بین می برد ………

 

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]

دیدگاه کاربران
  • سیدیاسین حسینی ۱ دی ۱۳۹۷

    تصویر سازی ذهنی بسیارمهم هست چرا که با تصویرسازی ذهنی بارها و بارها خودمان را در همان وضعیت می بینیم

    • عبدالهادی عاملی ۱۴ دی ۱۳۹۷

      تصویر سازی خیلی از اوقات جانشین اون تمرین از لحاظ فیزیکی هم میشه

  • عادل پور حقیقی ۱ دی ۱۳۹۷

    خوب بود احسنت

    • عبدالهادی عاملی ۱۴ دی ۱۳۹۷

      تشکر بابت لطف شما

  • گرمسیری ۱ دی ۱۳۹۷

    خوب بود

    • عبدالهادی عاملی ۱۴ دی ۱۳۹۷

      با سلام خدمت اقای گرمسیری
      ممنونم بابت انرژی شما دوست عزیز

  • گرمسیری ۱ دی ۱۳۹۷

    ما باید خودمان را در جایی که دوست داریم ببینیم تصور کنیم

    • عبدالهادی عاملی ۱۴ دی ۱۳۹۷

      مردم روی تنها چیزی که می توانند تمرکز داشته باشند هیچ برنامه ای ندارند و گیر به همه چیز و یا کس می دهند الا به خودشان و روی تغییر خودشان اصلا کار نمی کنند .

  • عاملی ۱ دی ۱۳۹۷

    به نظر من خود شناسی از مباحث بسیار مهم در زندگی هر انسانی است و تا زمانی که ما خخودمان را نشناسیم خدایمان را نمی توانیم بشناسیم

    • عبدالهادی عاملی ۱۴ دی ۱۳۹۷

      یقینا همین طور است اگه ما دوست داریم خدای خودمان را بشناسیم پس بهتر است اول روی مبحث خود شناسی کار کنیم که یکی از مباحث مهم در علوم اجتماعی است و خودشناسی به معنای شناختن استعدادو بینش، سرمایه و امانتی که خداوند متعال در اختیار انسان گذاشته است
      مهمترین شرط بستگی به اراده و تصمیم شخص است که باید در رسیدن به این خودسازى از خود نشان دهد که در این صورت توفیق الهى نصیبش می شود

    • عبدالهادی عاملی ۲۶ دی ۱۳۹۷

      اکی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *