خودشناسی :

به زیارت خود مشرف شو……

درمعبدتنهایی

مراد تویی

وقتی درگذری

بی هیچ یادی

ازگذشته از فردا….

درظریف ترین لایه روح وروانت آنجا که می توانی به نازکی حریر یابال شاپرکی تازه از پیله رها شده باشی

گاهی از جنس فولادریشه می کند.

اگر هربار شکستی

سهم خطای خودت را جستجو کن

خودت را ببخش

و ازنو شروع کن……

خودت را تماشا کن…

بی قضاوت ،فقط تماشاکن،

چقدر محتاج تحسین هستی ؟

چقدر اشتیاق داری که کسی به تو بگویدچقدر قشنگ هستی؟

تو چقدر باهوشی ؟

و به سبب وجود تواست که من معنا راتجربه کردم …..

شنیدن اینها بد نیست اما ببین تو چقدر محتاج شنیدنشان هستی ….این یک اشتغال ذهنی پیوسته است، و چقدر نگران می شوی وقتی کسی چیزی بگوید که خلاف تصور تو باشد.

چقدر آزرده می شوی ،چقدر دفاع می کنی ،چقدر بحث می کنی..

چرا این همه ترس؟

چرا این همه اشتیاق برای داشتن نظرخوب دیگران …

زیرا این تنها روش آفرینش یک خود دروغین است…و خود دروغین ارزان است .

ازاین دام هوشیار باش،

خودت را اختراع نکن ،خودت را کشف کن

کشف کردن یک سفر درونی است.

در خلوت از خودت بپرس ،

من کیستم؟

خودت را ملامت نکن زیراترس از ملامت علت جهل است .از ترس ملامت است که ما مدام ازخودمان فرار می کنیم ،باخود بیگانه می شویم ،سعی می کنیم چیزها را توجیه کنیم تا واقعیت آنها را نبینیم .حال اگر ما با دید ملامت خود را نگاه نکنیم ،تمام تاریکی ها و پنهانی های وجودمان خود را برذهن باز می نمایند. به عبارت دیگرلحظه ای که ما دست از ملامت خود بکشیم (من)دیگر وجود ندارد .زیرا معنای ملامت نکردن (خود) آنست که ما خود را به صورتی که هستیم پذیرفته ایم .

تصویری که خلق از تو دارند را بشکن .

نشانه اش:

آشتی با خودت

ختم شکایت ازدیگران

بی انتظاری از عزیزانت

و نرنجیدن از ناسپاسی هاست ….

اگرمن خود را بشناسم بشررا شناخته ام،ودرپی آن تمام روابط بشری را شناخته ام.

همچنین به معنای درک تمامیت چیزی مانند خشم،حسادت، وکشف عشق و دوستی و… است .به عبارت دیگر درک خود یعنی درک آنچه به (من)یا(خود)مربوط است .

انسان باید خود راآنگونه که هست بشناسد ،نه آنطور که می خواهد باشد که صرفا ایده آلی بیش نیست بنابراین ساختگی وغیر واقعی است ،تنها آنچه که هست می تواند تحول یابد نه آنچه که می خواهید باشید.

شما بایستی قبل ازهرچیزی درخودتان جستجو کنید که آیا به عنوان انسانی که در جستجو غذا و رفاه هست آیا درجستجو شناخت خود وآزادگی هم هستید؟؟؟

تا چه اندازه آماده شناخت خود و بدست آوردن آزادی هستید؟؟؟

به نظرم این خیلی مهم است که انسان برای خودش کشف کند درجست جوی چیست ؟

جستجو ازپیرامون به مرکز وجود……

به زبان ساده خودشناسی یعنی:

مهارتی که کمک می کند خود را بشناسیم و رفتارهایمان را براساسی شناختی که ازخود کسب کرده ایم سازمان دهی کنیم .این مهارت بما کمک می کند تا تمام نقاط قوت و ضعف خود راشناخته و براساس آن فعالیت های زندگی خود را برنامه ریزی کنم .

در واقع اگر خود را بشناسم ،در هنگام شکست از پا نخواهم نشست و در هنگام پیروزی خود بزرگ بین و مغرور نمی شوم.

خودشناسی یکی ازمهم ترین چیزهاست .انسان باید بدون هیچ شکلی،بدون هرگونه توهمی،بدون احساس تعهد،و بدون هیچ تجزیه و تحلیلی ،تمامی روند آگاهی را،که خود شخص هست، را مشاهده کند .زمانی من می توانم خودم را بشناسم که توانایی مشاهده خودم با چشمان تازه و ذهن باز را داشته باشم .انسان باید چیزها را آنگونه که رخ می دهد بی هیچ گرایش به سمت خاصی ،فقط تماشا کند.این نوع دیدن سطحی بودن و بی مایگی را ازبین می برد.

یکی ازراههای خوشناسی شناخت احساست است .گاهی اوقات ما احساست خود را نمی شناسیم تفاوت عصبانیت و خشم را نمی دانیم درحالی که عصبانیت یک واکنش به شرایط است ولی خشم یک احساس طبیعی دربدن است .سعی می کنیم درمقالات بعدی درباره شناخت بعضی احساسات مان صحبت کنیم تاآن احساسی که دروجودمان شکل میگیرد آشنا شویم و بتوانیم به بهترین نحو واکنش نشان دهیم وبتوانیم خود راآنگونه که هستیم بشناسیم .

زمانی که با دیگری مشاجره می کنیم یا مورد قضاوت قرار می دهیم می توانیم مطمین شویم که این دقیقا همان چیزی است ماباید علیه آن روی خودمان کارکنیم .هرچیری که ما دردیگران مورد انتقاد قرار می دهیم ،همان چیزی است که درنیمه تاریک وجودمان نهفته است که نه می شناسیم و نه می خواهیم بشناسیم .وقتی ما درچنین شرایطی هستیم ،قسمت تاریک ما بسیاربزرگ است .و زمانی که با نورمشاهده خود ،این قسمت تاریک را ببینیم ،این مکان تاریک روشن می گردد و این مهم ازطریق خودشناسی و وقت گذاشتن برای شناخت خود امکان می یابد .همان گونه که ماه قسمت تاریکی دارد که دیده نمی شود .ماهم قسمت تاریکی داریم که با خود حمل می کنیم و چنین قسمت تاریک توسط(من)شکل میگیرد و هرگز قبول نمی کنیم که ما آنان را داریم مگربا مشاهده دقیق خود بدون هیچ گونه تجزیه تحلیل و قضاوت قرار دادن خود … زمانی که این توانایی را بدست بیاوریم که بپذیریم من هم قسمت تاریکی دارم و ودارای احساسات گوناگون هستم آن زمان شما قدم اول خودشناسی راطی کرده اید . گام دوم شناخت آن احساسات هست فقط به این نکته توجه کنید که خود را فقط مشاهده کنید و مورد قضاوت قرار ندهید چون همه انسان ها شبیه به هم هستیم…و گام بعد شروع به تلاش به تغیر و تحول… .

چندگام برای رسیدن به خود شناسی :

اگر چه راههای متفاوتی برای دستیابی به خود شناسی وجود دارد ما دراینجا به چند روش اشاره می کنیم :

قدم اول :خود را روی کاغذ بیاورید

عمده صفات شخصیتی خود را همراه با نقاط قوت و ضعف تان را روی کاغذ بیاورید . هوشیار و آگاه باش…

خودت را قضاوت و سرزنش مکن …

هرچه در ذهنمان می آید بنویسیم نه خود را سرزنش کنیم نه قضاوت .ما یک انسانیم و سرشار از احساسات.

از خودت دفاع مکن….

شما زمانی که تمایل به دفاع از خود را کنار بگذارید ،خودتان را به گونه ای متفاوت تر از آنچه همیشه می دیدید ، می بینید در این حالت خود آگاه هستید .

قدم دوم : به رفتار های خود در طول روز توجه کن :

سعی کنید در زمان حال و آگاهانه زندگی کنید .مواردی که بیشترین تکرار را در طول روز دارند تشخیص دهید .در رابطه با شخصیتتان اطلاعات کسب کنید .به افکارتان آگاه باشید واز خود بپرسید چه احساسی دارم ؟چه چیزی باعث شده این احساس را داشته باشنم؟

قدم سوم :ببینید دیگران چه نظری درباره شما دارند:

ازلحاظ روانشناختی ،تصویر شخصیتی ما دارای سه جنبه است:

۱-شخصی که فکر می کنیم هستیم.

۲-شخصی که می خواهیم باشیم.

۳-شخصی که واقعا هستیم و دیگران می بینند .

مورد اول بستگی به درجه خودشناسی مان دارد .مورد دوم درباره اهداف و آرزوهایمان است ومورد سوم واقعی تر است. شخصی که ما واقعا هستیم همان شخصی است که در نگاه دیگران داریم.

قدم چهارم:اهدافی برای خود تعریف کنیم :

شخصی که می خواهم باشم از آرزو هایمان تبعیت می کند.اهداف و آرزوهایمان را بشناسیم و این اهداف را طبق شناختی که ازخود داریم برنامه ریزی کنیم ونباید غیر منطقی و دوراز دسترس باشد .

بهترین خودمان باشیم ….ما آمده ایم که تکامل پیدا کنیم ازاین فرصت استفاده ببریم ……

خودت را ببخش….

خودت راآنگونه که لایق آن هستی ، دوست بدار…

بهترین خودت باش…

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *