داستان های بیمه ای

هر کدام از ما انسان ها داستان مربوط به خودمان را داریم

سال ۹۴ رییس شعبه یک بانک خصوصی بودم زمانی که بانک شعباتی داشت و این روزها کاملاً الکترونیکی شده

پرداخت وام های بدون کارمزد

در اینجا قصد داریم یک داستان از نوع بیمه ای داشته باشیم از جمله داستان های بیمه ای ….

تو اون سال ها که شعبه بود و مشتری ها به شعبه مراجعه می کردند و حضوری خدمت می گرفتند

همیشه برام سوال بود چرا پس انداز بچه هاشون را بعد از مدتی بر میدارند و دیگه جایگزینش نمی کنند.

و تو اون سال ها نیز خودم و خانواده ام بیمه داشتیم و نماینده شرکت بیمه پاسارگاد هم نبودم

ولی وقتی بیمه را به جای داشتن حساب پس انداز بهشون پیشنهاد می دادم قبول نمیکردند.

خیلی از مشتریان می گفتند بیمه نیاز نیست یا کلی حرف های دیگه ای که توجیهات خودشان بود.

یکی بهم مراجعه کرد برای ۳۵٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان وام قرض الحسنه البته خودش امتیاز وام نزد بانک قرض الحسنه رسالت داشت.

قدیما چک و نامه کسر لازم بود مثل بسیاری از بانک های فعلی ولی الان خیلی از افراد بدون ضامن نزد بانک قرض الحسنه رسالت وام دریافت می کنند.

داستان های بیمه ای که انتشار داده می شود بر اساس واقعیات زندگی می باشد…

خلاصه بهش توضیحاتی دادم و رفت که مدارک پرونده را تکمیل کند و برگردد، رفت و دیگه هم پیداش نشد.

برای عروسی پسرش ما هم دعوت بودیم پرسیدم چرا دنبال وام نیامدی گفت که جور شد و دیگه نیازی به وام نداشتم بماند برای بعد.

داستان های بیمه ای

ازش سوال کردم چطوری؟ گفت:

رفتم از اداره آموزش و پرورش نامه کسر بگیرم و بیارم برای وام، آخرای خدمتم بود همکارم گفت بیمه عمر خودت و همسرت دریافت کردی؟

خوب که فکر کردم یادم آمد از۱۴ سال پیش تو فیش برای بیمه آسیا از ما کم می شد که در فیش هر ماه ازمان کسر میشد حالا وقت بازخرید بیمه نامه شده بود.

با پیگیری برای هر کدام از ما ۱۹٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان تسویه بیمه عمر شد و چقدرحس خوبی داشتیم بابت این موضوع….

بیمه عمر وقتی ازش صحبت به میان میاد خیلی از افراد نگاهشان ناخودآگاه به سمت مسائل منفی(مرگ) سوق پیدا می کند،

ولی بیمه زندگی برای زندگی کردن است. مثل این مورد که توانست مقداری از هزینه به این واسطه تامین کند..

بیمه یک کار ضروری و لازم است …

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *