چرا به بیمه عمر نیاز نداریم؟

چرا به بیمه عمر نیاز نداریم؟

درصد بالایی از مردم وقتی به بیمه عمر فکر می کنند و یا راجع به اون چیزی می شنوند و یا اهل فن درخواست بیمه شدن را می دهند، سریع ذهنشان متوجه تورم موجود در ایران شده و اون را یک کالای بی خاصیت و یا با کیفیت پایین برای آینده در ذهنشان تصویر سازی می کنند و بی خیال خرید یک ارزش برای آینده شان می شوند.

زندگی مان را می توانیم به سه رکن اصلی تقسیم کنیم:

۱) عمرمان ۲) دارایی مان ۳) شغل مان

سرجمع زندگی ما انسان ها بر این سه اصل استوار است. اغلب شغلی داریم با درآمد ثابت و غالباً پایین و تورمی جلوتر از درآمد، وقتی درآمد فکری به حالش نشه دارایی نیز تحت شعاع اون قرار می گیرد و در نهایت بی خیال این با ارزشترینه زندگیمان می شویم. 

اگر شما همراه گرامی جزء این گروه هستید بر روی مشاوره کلیک کنید…

در کشور ما ایران شغلمان توسط سازمان تامین اجتماعی، نیروهای مصلح، خدمات درمانی، نفت و پتروشیمی، بانک ها و ….. بیمه می شوند.

اموالمان را در مقابل آتش سوزی، سیل، طوفان، زلزله، شخص ثالث، بدنه، مسئولیت و … تحت پوشش بیمه ای می بریم.

اما اولین رکن زندگی ایرانی ها و همه مردم جهان،  یعنی” عمر و جان ” به دید یک کالای بی ارزش به آن نگریسته می شود و گویا این هستی ما به دردی نمی خورد.

حال سوال اصلی این است که برای حفاظت و حمایت از ارزشمندترین هدیه خداوند چه کرده ایم؟

بیمه عمر و سرمایه گذاری پاسارگاد، پارسیان و …. بهترین پوشش ها برای این رکن اصلی و زندگی هر ایرانیست.

درصد بالایی از خانواده های ایرانی با پرداخت ۱۰۰ هزار تومان و یا چند صد هزارتومان در ماه برای بیمه عمر ورشکست نشده اند، ولی خانواده های زیادی به خاطر پرداخت نکردن منظم همین مبالغ نابود شده اند.

وقت آن رسیده به موقع اقدام کنیم و در همین روز های سخت زمستانی با سرمای زیر یا نزدیک به صفر دی ماه و بهمن ماه ۱۴۰۱ یک خبر خوب درلابلای این همه خبر بد برای یک خانواده ای که می توانست آینده برای آن ها نوید دهنده شادی و نشاط نباشد ولی با یک تصمیم به جا آن هم فقط ۱۷ روز جلوتر از حادثه و با پرداخت ۴٫۲۰۰٫۰۰۰ریال توانست آینده نامعلوم را به یک آینده بهتر تبدیل کند و آن خبر هم پرداخت اقساط باقیمانده تا پایان ۳۰ سال قرارداد توسط شرکت بیمه گر اون هم ۱۶۲٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ریال در ادامه مسیر زندگی و پرداخت فعلاً ۳٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ریال در قبال از دست دادن دست چپ از بالای آرنج خودش نوید یک تصمیم درست را می داد.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *